نوشته شده توسط : علی

 آرام میبارد باران...              


قطره های باران بر صورتم می خورن

 

من چترم را میبندم و کنار میگذارم و خودم را به باران میسپارم


باران با قطره هایش چهره ام را نوازش میکند


بر لبانم مینشیند


چشمانم را میبندم


صورتم را بوسه باران میکند


بر گردنم میلغزد و روی شانه هایم مکثی میکند


مرا از عشق خیس کن باران


از شهوت لبریز کن باران


...
قطره های باران به آرامی از شانه هایم پایین می روند

باران روی تمام بدنم نشسته است


باران شدید می شود


لباس بر اعضای بدنم می چسبد


...مثل زندانی که برای بوییدن آزادی صورت خود را به میله های

 

 زندان می چسباند، بدنم خود را به لباسها می چسباند...یک رعد


...
و ناگهان باران بند میاید

 



:: برچسب‌ها: باران , اسیدی , عشق , دانلود , ,
:: بازدید از این مطلب : 942
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : جمعه 15 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 12 صفحه بعد